رمان دروغ شیرین
همراه شما هستیم از وبسایت رمان خون با رمان عاشقانه با نام ” دروغ شیرین ” امیدواریم مورد پسندتون باشه همراه ما باشید/
خلاصه رمان دروغ شیرین »
ماشینو پارک کردم. دوست ندارم پیاده شم. فضای تاریک و سکوت پارکینگ بهم آرامش
میده. چه روز مزخرفی بود دیگه حوصله ی خودمم ندارم.
بالاخره از ماشین دل کندم و پیاده شدم، آهنگ شاد توی آسانسور روی مخمه… چشامو بستم و سرمو به دیوار اتاقک آسانسور تکیه دادم. اَه … چقدر سرم درد میکنه. با ایستادن آسانسور ازش بیرون اومدم و کلیدو تو قفل در چرخوندم.ـ اومدی مادر؟
صدای مامانمه که بعد از چند ثانیه جلوم ظاهر شد. با همه ی تلاشش بازم میتونستم نگرانی رو توی چهره ش ببینم که سعی میکرد پشت لبخندش پنهون کنه. وقتی دید جوابی نمیدم و زل زدم بهش گفت:
ـ تا حالا کجا بودی عزیزم؟دیگه کم کم داشتیم نگرانت می شدیم.
بی حوصله بودم ولی دلم نیومد جوابشو ندم،گفتم:کارای اداری یه کمی طول کشید.
مامانم دستامو گرفت و گفت:پس موافقت کردن؟
با سر آره ایی گفتم. خوشحال شد و گفت:حتما خیلی گرسنه ایی،بریم که برات غذای مورد علاقه تو درست کردم.
دستمو از دستاش بیرون کشیدمو گفتم:ممنون،من سیرم.میرم بخوابم.لطفا بیدارم نکنین.
لطفا برای ادامه رمان از باکس دانلود زیر استفاده کنید »
رمان های پیشنهادی »
رمان قصاص
رمان رعیت کوچولوی من
رمان عشق تعصب
رمان خان زاده
دانلود رمان پناهم باش
دانلود رمان خانزاده هوس باز
دانلود رمان بهشت کلوچه ای من
دانلود رمان عروس استاد پارت آخر
◈ رمان ارباب خشن و هات من ◈ رمان ارباب حریص من ◈ رمان سه دبیرستانی هات ◈ رمان دکمه و شلاق ◈ رمان مردی که به زانو درآمد ◈ رمان هوس پرستان ◈ رمان نهایت لذت ◈ رمان دختر خلافکار ◈ رمان شب سرنوشت ساز ◈ رمان باج گیری در تخت ◈ دانلود پکیج رمان های پرطرفدار ◈ دانلود رمان بدنام ◈ رمان الهه ای در لباس زیر ( 4 جلد )